جدول جو
جدول جو

معنی دع دع - جستجوی لغت در جدول جو

دع دع
(دُ دُ)
کلمه ای است که بدان گوسپندان را زجر کنند یا امر است به زجر گوسپندان. (منتهی الارب). امر است به صدا زدن گوسفندان. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ دِ)
گیاهی است که در آن آب می باشد و در گرما گاوان آنرا می خورند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
زمین بی نبات. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
مبنی بر سکون و یا با تنوین (دعدعاً) ، کلمه ای است که به کسی گویند که لغزیده افتاده باشد، یعنی برخیز و بمان چنانکه گویند ’لعاً’. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به دع شود
لغت نامه دهخدا